حالا من يه مثال بزنم .
به نظر شما برخورد يه معلم با دانش آموزي كه بنا به خواسته معلمش در طول دوره مرتب ومنظم تمام تمرينهاش رو مينويسه و آخر ترم هم قبول ميشه ودانش آموزي كه اصلا در طول دوره به صحبت معلمش گوش نميكرده و تمرين نمي آورده و با اصرار و اذيت كردن معلم آخر ترم هم قبول ميشه يه جوره ؟ بايد بين اين دو دانش آموز فرق باشه و بايد برخورد معلم با اين دو دانش آموز متفاوت باشه تا حق دانش آموز منظمه ضايع نشه و بعد ميبينيد كه در معدلگيري با نمره سر كلاسي نمره دانش آموز منظم بيشتر و چه بسا بعضي مواقع دانش اموز نا خلف در معدل كيري به حق معلمش ؛مردود ميشه
يه مثل قديمي ميگه جواب كلوخ انداز سنگه و هر كس باد بكارد طوفان درو ميكند.
هر چند شخصا به تلافي كردن اصلا معتقد نيستم ولي به اين معتقدم كه : تحمل هم حدي داره و خانمها در كنار گذشت بايد هشيار باشن و با دقت كه از گذشتشون سوء استفاده نشه و با گذشتشون ظالم پروري نكنن و حسه گستاخي و ظلم رو در همسرشون پرورش ندن.
سلام
با تشكر از مطالبي كه در وبلاگ شما مطالعه كردم،ولي بسيار گله مندم.
حرف زياد دارم برا گفتن.ولي در اين مجال اندك ميخوام بپرسم جمع كردن اين همه حرف و حديث وروايت زيبا،همه با يك مضمون،به صورت يكجا باز كردن باب قضاوت يكطرفه نيست؟وآيا تمام كساني كه از وبلاگ شما ديدن ميكنن داراي يك درجه درك هستند؟وممكن نيست جمع آوري اين همه مطالب ،قضايا رو يكطرفه جلوه بده ؟و آيا افرادي رو ناخواسته به سوءاستفاده از اين همه عطوفت زنانه نميكنه؟
چه خوبتر بود كه از روانشناسي بيان مطالب بيشتر استفاده ميشد تا عده اي رو انقدر گستاخ نسبت به زن نمي كرد؛ تا به خودشون اجازه بدن با اين جنس به قول شما لطيف هر طور رفتار كنن و با توجه به احاديث همه نوع گذشتي مطالبه كنن مردهايي كه معناي زندگي مشترك رو بلد نيستن و همه چيز رو يكسويه ميخوان. مردهايي كه نه تنها گذشت شرمندشون نميكنه بلكه پرمدعاتر و گستاخترشون هم ميكنه. مردهايي كه خدا رو فراموش ميكنن تا وقتيكه طاقت آدمها رو تاب كنن و وقتي صرفشون ميكنه خدا يادشون مياد و ميگن :« برو وبلاگ آقاي............رو ببين.»
«فكر نميكنم نه خدا و نه پيامبر خدا راضي به سوختن و ساختن باشن »
به خود سيستم الهي؛ با اون همه كرامت و بزرگواري و بخشش و مهرباني و صبر؛ دقت كنيد ....جواب ناشكري چيه ؟ جواب كفران نعمت چيه؟ جواب قدرندانستن چيه ؟
حالا چه برسه به عكس العمل بنده كم تحمل .
خدا بر حقه
مجددا از شما بسيار بسيار متشكرم
راستش رو بخاين من اصلا لازم نمي ديدم که براي مردا هم يه مطلب بنويسم ........
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
حاج آقا !كي ؟كي متوجه ميشيد؟
كي متوجه ميشيد بايد تغيير كنيد ؟ حواستون نيست ؟نفرت از روحانيت كم كم دارد در دل جوانان مذهبي هم شكل ميگيرد ؟ آنها شما را باعث و باني گريز عامه از اسلام مي دانندو بنابراين روز به روز از شما بيزار تر ميشوند. نمونه زنده اش منم!!!!!!!!!!!
حالا باز همان ادبيات منبر؟ همان كلمات؟ همان لحن نصيحت گونه ي حال به
هم زن؟مثلا فكر كردين اگر شكسته بنويسين امروزي و جوان پسند ميشود؟چرا نمي خواهيد از برج عاجتان خارج شويد؟ چرا؟ چرا ؟
(امروز اتفاقي به شما برخوردم وبا چه ذوقي ...
كم كم دارم به راههاي حذف روحانيت از زندگيم _خيلي جدي_فكر مي كنم
و به دنبال جايگزين مي گردم .بياييد وبالا غيرتا در اين يك فقره كمكم كنيد. نكنيد هم طوري نمي شود انقدر مي گردم تا بيابم/چاره ديگري ندارم/)
اول سلام
خوبي شما؟
كارت 20 نباشه مطمئنا 19 هست اگه واقعا روحاني باشي بايد بگم اولين باره كه از شما خوشم اومده
اميدوارم همه روحاني ها به استعداد شما برسن تا ديگه بين نسل جوان و روحاني فاصله اي نباشه تا ديگه كسي از اين تفرقه سو استفاده نكنه
آدرس وبلاگمو نوشتم خوشحال ميشم سري به ما بزني
يا حق
بسيار مفيد و پرباز
احسنت
توفيقتان روز افزون
التماس دعا
ياعلي
يا هو
باسلام چرا اپ نميكنيد منتظريم استفاده كنيم هرچا هستيند موفق باشيد يا حق
سلام با اجازه مطلبتون رو لينك كردم
آپ كردي خبر كن
سلام عزيز
دراين آشفته بازارآخرالزماني،عرفان را ملعبه اي كردند
براي شهرت وشهوت،وچه قدر عزيزان هم سن وسالي كه
در اين وادي به نام معنويت رفتند و...وچه قدر فرقه ها و
مكتبهاي عرفاني درست كردند كه.......
با رويكردي عقلاني ونقدنگرانه به استقبال جريانهاي عرفاني
وشبه عرفاني آمده ام از اكنگها تا اشو واز عرفان هندويي
تا عرفان سرخ پوستي و...تا عرفان ناب تشيع
راهي بس مشكل ،كه همراهي تان مرا سرمايه اي است بي بديل
بي صبرانه منتظر قدوم سبزتان هستم